زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها در شهر شام
شاعر : عبدالمحسن
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : غزل
ما گریه میکـنـیم و شما هـلهـله چرا دف میزنـیـد در جـلـوی قـافـله چرا
پیغمبر است حاضر و خون گریه میکند پـایـان نـمیدهـید به این غـائـله چـرا
در کربلاست جسم حسین و سرش به شام افتاده بیـن رأس و تنـش فـاصله چرا
بر زخم قلب مادر اصغر نمک زدید با خـنـدههـای دم به دم حـرمـلـه چرا
بـوسه زده به پـای رقـیه لـب حـسین حـالا نـشـسـته است به آن آبـلـه چـرا
بسـتـید در میـانـۀ رقـاصـههـای شـام بـر گـردن ولـیّ خــدا سـلـسـلـه چـرا
بُـردید دخـتران عـلی را به بغض او در مـجـلـس مـیِ پـســر آکِـلِــه چــرا
هم پای خیزران به لبم لطـمه میزنم سـر بـردهاید از دل ما حـوصله چرا
|